پنجره؛ نَمای زیبای فلسفه زیستن
گشودن گِره کور نگاه، کار پنجرههاست و فرود مستقیم فهم در دایره مینایی هستی نیز!
به گزارش مشق صلح، پنجره یک نشانه است! فشردن زمانِ بینهایت در یک قاب! آغاز نگاه و کلمه و احساس در دفتری پر از نبودن سطرها! عصارهی خاطرههایی که با هر نسیم تازه میشود.
پنجره، تقلّای پر ثمر نور روی شانه لحظههاست و معبری که آفتاب را به دیوارههای اتاق میسایَد و زندگی را از تبسّم نسیم پُر میکند. پنجره یعنی زنده بودن زندگی! راه عبور آفتاب به خلوت مطبوع طاقها و اتاقها! سَرَک کشیدن باد تا طاقچههای گِلی و بوسیدن قابهای خاطره!
مرور موزون و نامکرر باد و یاد و نسیم! پنجره، هستهای زندگی را دیدنی میکند و نگاه را میبَرَد تا بلوغ سبز درختان! تا فراسوی عادت کوچه! گشودن گِره کور نگاه، کار پنجرههاست و فرود مستقیم فهم در دایره مینایی هستی نیز! پنجره،پاسخ به استفهام ماست که درخت چگونه برگ میزایَد! پنجره یعنی تسلیم نگاه روشن آب در مسیر برگ و باد.یعنی پَرسه نگاه در حوالی پر غوغای قلههای سکوت و پَر زدن خیال در هوای شوق.
پنجره نَمای فلسفه زیستن است؛ یعنی تعلّق مُطلق، مُستغنی از هوای کوچه و خیابان و دشت و فراسوی مرز نیست. پنجره کمک میکند تا پشت دیوارهای بسته از قدکشیدن آب و شکوفه و توسعه پرنده و پرواز بی خبر نمانیم!
پنجرههای گشوده چه بیمنت هوای زندگی را تازه میکنند و چقدر مدیونیم به مشبّکهای ساکت مسیر باد و نسیم که زندگیساز و خاطرهانگیزند!
✍️حمید عسگری