چه کسی پنیر شورای ششم را برداشت؟
✍️مصطفی فراغت
به گزارش مشق صلح، شورای ششم را باید مظلومتَرین، شکافخوردهتَرین، حرف گوشکُنتَرین و در عین حال گوشهرینگبُروتَرین شورایِ ادوار لقب داد!
شورایی که به رسم رفاقت هوایِ همه را داشت اما هیچکس زمینِ او را هم نداشت. شورایی که به رسم رفاقت به همه رسید اما از عهده یک سفرِ ِخارجیِ برای خود برنیامد. شورایی که به رسم مرام و مردانگی و در چارچوب قانون با همه به عطوفت رفتار کرد اما با کوچکترین خطا، مجبور به انابه شد!
دلیل؟ علتِ بدوی و غائی چنین شرایطی را باید در خود اعضا جستجو کرد. در رفتار و گفتار هر سیزدهنفرشان و البته در انتخابها!
آیا شورای ششم در برخی موضوعات به راحتی فریب خورد؟ شاید. آیا شورای ششم در برخی موضوعات به ناچار مجبور به انتخاب شد؟ احتمال آن میرود. آیا در شورای ششم برخی ملاحظهکاریها مانع از گرفتن یکسری تصمیمها شد؟ معلوم نیست. آیا چون ظاهرا وحدت ندارند بینشان شکاف افتاده؟ بیخیال. آیا چون بعضا باید از هوش اجتماعی بالاتری برخوردار بودند از خودی و بیخودی بینصیب نماندند؟ تشکر!
به نظر شورا ششم را باید آبستنِ بیشترین حوادث در ادوار دانست که بخش عمده آن نیز خارج از اراده اعضا بود. شاید روابط موثر را باید بلدتر میبودند. شاید نوع مواجهه موثر را باید بیشتر میآموختند و هزاران شاید و امّای دیگر که در نهایت به خود آنها باز میگردد.
شاید اگر چرخشها کمتر میشد و روابط کمتر از هم فرو میپاشید شاهدِ شورای مقتدرتری بودیم؛ شاید اگر بیشتر هوای هم را داشتند و کمتر به ثمنبخس ( این کلمه رو از علی قاسمپور یاد گرفتم) از هم جدا میافتادند شاهدِ شورای وثیقتری بودیم. شورایی که حداقل میتوانست برای انجام یک سفر کاری، بدون ترس و واهمه، بدون آنکه مضطرب شود که چه میشود و چه خواهد شد، تصمیمِ بهتری بگیرد.
حالا هم دیر نشده؛ اگر شورا هفت ساله شد که هیچ؛ لطفا این سه سال و چند ماه را «تا میتوانید» خودتان باشید! اما اگر چهار ساله باقی ماند، این چند ماه پایانی را مدلِ دیگری به انتها برسانید؛ بیشتر مقتدر و بیشتر حامی.
@mashghesolh